کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



این مواد مصوّب سال 1357 بوده، به طوریکه قانون مجازات اسلامی و اصلاحات آن مصوّب سال 1370 می باشد.

 

این مادّه تنها اشاره به تقصیر نموده و هیچ اشاره ای به مسئولیت نشده است و از این جهت منافاتی با مادّه 363 ق.م. اسلامی نخواهد داشت چراکه این مادّه نیز متناسب با میزان تقصیر و نقش هر دو وسلیة مباشر و سبب تکلیف طرفین را مشخص نموده است، و فقط در حالتی که نقش سبب بیشتر از مباشر باشد به عبارت وسیلة نقلیه متوقف اقوی از مباشر باشد مسئولیت خواهد داشت.

 

4 - قاعده لاضرر:

 

4-1 مفهوم قاعدة لاضرر :

 

یکی از مشهورترین قواعد فقهی که در بیشتر ابواب فقه مانند عبادات، معاملات و غیره به آن استناد میشود قاعده لاضرر است. مستند بسیاری از مسائل فقهی همین قاعده می باشد. اهمیّت قاعده مذکور به حدّی است که بسیاری از فقها از گذشته دور و نزدیک در تالیفات وتقریرات خود رسالة مفصّلی را به آن اختصاص داده اند.(نائین، 1373ه.ق)

 

لازم به ذکر است که بر نفی ضرر و ضرار در منابع دو شکل وجود دارد:

 

لاضرر و لا ضرار

 

لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام

 

آنچه در اغلب منابع فقهی وارد شده است شکل اول یعنی « لاضرر ولاضرار» است در بعضی از منابع فقهی در همین مادّه به ضمیمه « فی الاسلام» نقل شده است و در بعضی از احادیث هم به اضافه کلمه « علی المومن» وارد شده است ولی به طور قطع می توان گفت که قاعده « لاضرر ولا ضرار» از نظر منابع فقه اسلامی تثبیت شده است.(جعفری، 1389، ص86و91)

 

البته بر نفی ضرار علاوه بر مستندات شرعیه، دلایل عقلی محکم نیز وجود دارد و در واقع باید گفت که مدلول این قاعده جزو مستقلات عقلیه است و مهمترین دلیل بر حجیّت آن مدرک چهارم فقه، یعنی عقل است. علاوه بر عقل که به موازات ادلّه و مدارک دیگر بر حاکمیّت و اعتبار قاعدة لاضرر گواهی می دهد. به شرح مندرج در قرآن مجید و مضمون روایاتی که در این باب وارد شده است قاعده لاضرر به روایت ومناسبات بین مردم حاکم است.(هرندی، ص23)

 

علاوه بر موارد ذکر شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به نفی ضرر از منافع عمومی و دیگران تاکید شده است.

 

اصل 40 قانون اساسی: « هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیلة (اضرار) به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد»

 

اصل 43 قانون اساسی: « برای تامین استقلال اقتصادی و ریشه کن کردن فقر و محرومیّت و برآوردن نیازهای انسان در جبران رشد و با حفظ آزادی او، اقتصاد جمهوری اسلامی وبراساس ضوابط زیر استوار است:….. 5- منع (اضرار) به غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات باطل و حرام.»

مقاله - پروژه
 

4-2 دلالت قاعده لاضرر بر ضمان:

 

نظر اکثر فقهای امامیّه این است که قاعده لاضرر توان اثبات ضمان را ندارد و نمی تواند به عنوان یکی از موجبات ضمان مورد استناد قرار گیرد و بیان شده است که قاعده لاضرر مختص نفی احکام ضرری است و رسالت آن این است که حکم را بردارد، نه اینکه مثبت حکم ضمان باشد یعنی قاعده لاضرر رافع حکم است و دارای نقش بازدارنده است نه سازنده. هرجا که نیاز به ضمان باشد باید به اسباب ضمان از قبیل: اتلاف، تسبیب و سایر موجبات ضمان ردّی آورد. قاعده لاضرر که صرفاً حکم ضرری را نفی می کند به عنوان اسباب ضمان قابل استناد نیست.(انصاری، ص119)

 

علاوه بر آن کسانی که در قاعده لاضرر (لا) را لای نهی می دانند اعتقاد دارند که قاعده صرفاً دلالت بر حرمت دارد نه ضمان بنابر این از آن ضمان قابل استنباط نیست.(جمشیدی،ص77)

 

اما برخی از فقها برخلاف نظر مشهور معتقدند که قاعده لاضرر دلالت بر ضمان دارد و می توان از آن حکم بر ضمان و مسئولیت مدنی را استنباط نمود، برخی از فقها اظهار داشته اند اگر مفهوم قاعده نهی الهی باشد حکم بر ضمان به استناد آن بعید نیست، زیرا در این صورت، نهی دلالت بر حرمت ایراد ضرر خواهد داشت و مقتضی این نهی، تحریم ابقا وضع ایجاد شده نیز می باشد و بقای این وضعیت نیز ضرر است و لازمه آن وجوب رفع این ضرر است. و تنها کسی که باید آنرا رفع کند کسی است که ضرر از وی ناشی نشده است، والا صرف حکم تکلیفی به حرمت اضرار مشکلی را حل نخواهد کرد.(مراغی، ص318)

 

برخی دیگر قاعده لاضرر را که خبر « من اضر بطریق المسلمین شیئاً فهو ضامن» متصرف به اتلاف و تسبیب می دانند را با وجود اطلاق خبر منتفی دانسته واذعان داشته اند که این خبر صراحت در ضمان فاعل فعل زیانبار دارد بنابر این حکم به ضمان به استناد قاعده لاضرر بعید نیست همچنان که پیامبر (ص) در حدیث سمره حکم به رفع ضرر، یعنی قطع درخت داده است که رفع منبع ضرر یکی از طرق جبران خسارت است.(مراغی، ص32)

 

4-3 کابرد قاعده لاضرر در تصادفات رانندگی:

 

همانگونه که شرح داده شد به نظر برخی فقها قاعده لاضرر موجب ضمان بوده یعنی در تصادفات رانندگی افراد بالمباشره ویا بالتسبیب موجبات ورود ضرر به دیگری را فراهم می نمایند، در واقع دارای تقصیر مدنی و در نتیجه مسئولیت مدنی خواهند بود به عنوان مثال اگر تعمیرکاری اقدام به تعمیر سیستم ترمز وسیله نقلیه ای نماید واز لوله ترمز فاقد استاندارد لازم استفاده نماید و یا بسته به نوع خودرو از لوازم خودروی دیگری که مناسب خودرو در دست تعمیر نباشد استفاده نماید پس از تحویل به مشتری به علّت خرابی ناشی از عیب ونقص حادث موجب تصادف در حین رانندگی شود به عنوان سبب اقوی از مباشر ضامن خواهد بود و با توجّه به قاعده لاضرر مسئول جبران خسارت وارده خواهد بود و یا در معابر عمومی در محلهایی که در مسیر فرعی از یک مسیر اصلی منشعب می گردد یا اصطلاحاً در مسیر دو راهی گاهاً در قسمت لچکی راه (محل دوراه شدن) به جای استفاده از بشکه های ایمنی و ضربه کاه از بشکه های غیراستاندارد و حتّی پر از بتن استفاده می شود که در صورت بروز تصادف رانندگی نگهدارنده راه طبق قاعده لاضرر به علّت خسارتی که به دلیل اهمال کاری و عدم استفاده از تجهیزات مناسب به زیاندیده وارد می شود مسئول جبران خسارت وارده می باشد. لذا به نظر می رسد قاعده لاضرر نیز مثل سایر قواعد فقهی در اجرای عدالت اجتماعی نقش فعال داشته و حافظ منافع اشخاص واجتماع میباشد.

 

5- قاعده غرور:

 

5-1 مفهوم قاعده غرور:

 

به موجب اين قاعده هر گاه از شخصی عملی صادر گردد که باعث گول خوردن شخص دیگری شود و ضرر و زیانی متوجّه او گردد، شخص نخست به موجب این قاعده ضامن است و باید از عهدة خسارت وارده برآید. شخص اوّل را «غار» و شخص دوّم را «مغرور» و این قاعده را «غرور» گویند. به بیان دیگر هر کس ديگري را به امري مغرور کند و از اين راه زياني به او برساند ضامن براي خسارت است (المغرور يرجع الي من غره) البته در تحقق غرور لازم است که زيان ديده جاهل به واقع باشد و بين کار مغرور کننده و اين پندار نادرست رابطه عليت وجود داشته باشد. پس اگر کسي به قصد فريفتن ديگري به کاري دست زند که واقع آن را وارونه جلوه دهد و حقيقت را بپوشاند، ولي ثابت شود که منشا جهل او امور ديگري است و اقدام فريب کارانه اثري در اين راه نداشته نمي توان اين شخص را ضامن شمرد.(کاتوزیان، 1369، ص88)برعکس درجايي که کسي حقیقت را مي داند ولي قصد فريفتن ديگري را ندارد هرگاه اعمالي از او سر بزند که باعث غرور ديگران و اضرار به آنان شود ضامن است. زيرا رابطه عرفي بين کار او و گول خوردن زيان ديده وجود دارد و در نظر عرف مي توان آن را مغرور کننده شمرد ولي در مورد شخصي که خود نيز حقيقت را نمي داند مانند اينکه به گمان داشتن حق مالکيت یا وکالت از طرف مالک،‌ مالي را در اختيار مغرور مي گذارد و او نيز آن را تلف مي کند، ‌اختلاف شده است که آيا بايد چنين کسي را نيز به عنوان مغرور کننده ضامن انگاشت يا در عرف او را فريبکار نمي دانند. نظر برخي بر اين است که غرور در اين مورد نيز تحقق مي بايد. زيرا آنچه اهميت دارد و به نظر مسلم مي رسد اين است که فعل اين شخص ديگري را مغرور کرده است تا مالی را تلف کند و نادانی او این رابطه عليت را به هم نمي زند. بر مبناي اين نظر در ضمان غرور تقصير شرط نيست و همين امر مي رساند که تقصير در همه انواع تسبيب از ارکان مسئولیّت نيست، بلکه آنچه اهيمت دارد وجود رابطه عرفي ميان کار مسبّب و ورود زيان به ديگري است و گاه تقصير او براي تحقق اين رابطه ضرورت دارد. همين که غرور تحقق يافت،‌کسي که باعث فريب ديگري شده است ضامن خساراتي مي شود که در نتيجه اين غرور به بار آمده است.

 

مثلاً اگر کسی کالایی را بخرد با این زمینه که آن کالا متعلّق به فروشنده است و بعد معلوم شود که فروشنده مالک آن نبوده «معامله فضولی» حقوقدانان می گویند چنین معامله ای غیرنافذ است.

 

حال اگر خریدار هزینه هایی را برای نگهداری آن کالا متحمّل شود و مالک اصلی آن چنین معامله ای را تنفیذ ننماید و تبعاً کالا به مالک اولی برگردانده می شود و معامله باطل خواهد بود. در این جا مخارجی را که خریدار با تصور ان که کالا در ملک او وارد شده متحمل گشته است را می تواند از فروشنده مطالبه نماید.(شیخ انصاری، ص484)

 

و این امر به جهت آن است که فروشنده او را مغرور کرده و طبق قاعده شخص مغرور می تواند به غار مراجعه بکند ( المغرور یرجع الی من غره) {گول خورده در آن چه گول خورده است به گول زننده مراجعه می کند.}

 

5-2 کاربرد قاعده غرور در تصادفات رانندگی:

 

در مسئله ی خسارت ناشی از نقص فنی هم می توان نظیر این مسئله را تبیین کرد. بدین معنا که سازنده وسیله نقلیه با توجه به این عرف ایجاب می کرده آن را بدون نقص فنی تحویل دهد ولی آن را به صورت ناقص تحویل داده ولو آن که تعمدی هم در ایجاد نقص نداشته باشد باید مسئول شناخته شود و در واقع استفاده کننده مغرور شده و برابر قاعده غرور حق مراجعه به سازنده (غار) را دارد.

 

این نکته قابل تامل است که در مسئله ی غرور علم و آگاهی شخصی که دیگری را مغرور می کند شرط مسئولیت وی نیست. بدین معنا که چه شخص عالم و آگاه باشد که عمل او ایجاد ضرر برای دیگری می کند و چه عالم نباشد بنابر نظر اکثر حقوقدانان می بایست جبران ضرر را بنماید.

 

توضیحاً اضافه می نماید که حاکمیت قاعده غرور به صورت قطعی جایی است که «غار» عالم به نتیجة مترتب به عمل خود باشد. یعنی بداند طرف مقابل از فعل او گول می خورد و متحمل خسارت می گردد. در این مورد مسلم است که قاعده غرور حاکم و موجب ضمان است و اختلافی هم در بین نیست.(هرندی، 1391، ص37)

 

بعنوان مثال می توان به نقص در سامانه ترمز تریلی کشنده هوو ساخت کشور چین و یا خودروهای سواری پژو 405 برخی از محصولات دهة 1380 که به علّت نقص در سامانه سوخت دچار حریق می شدند که فروش چنین محصولاتی در واقع مصداق بارز قاعدة غرور بوده و شرکت های سازنده بایستی به افراد مغرور شده به لحاظ حقوقی پاسخگو باشند.

 

مبحث دوم:

 

ارکان مسئولیّت مدني در تصادفات رانندگي:

 

در بحث از مسئولیّت مدني ناشی از تصادفات رانندگي وسايل نقليه موتوري زميني، شناخت ارکان مسئولیّت مدني اجتناب ناپذير است و هرگونه بحثي در اين زمينه بدون شناخت ارکان مسئولیّت مدني ناقص خواهد بود و آنچه مسلم است مسئولیّت مدني اصولاً ناشي از بي مبالاتي اشخاص است، ولي گاهي به منظور جبران ضرر نامشروع يا خطري که براي ديگران ايجاد شده نيز بوجود مي آيد. ليکن براي تحقق مسئولیّت، در همه حال وجود سه عنصر: 1- وجود ضرر 2- ارتکاب فعل زيانبار 3- رابطه‌ی سببیّت بين فعل شخص و ضرري که وارد شده است، ضرورت دارد.(کاتوزیان، 1383، ص37)

 

بنابراين در اين مبحث در مورد ارکان مسوليت مدني به تقصيل سخن خواهيم گفت.

 

گفتار اوّل- وجود ضرر:

 

وجود ضرر سنگ بناي مسئولیّت مدني را تشکيل مي دهد زيرا هدف اصلي مسئولیّت مدني جبران ضرر و رفع خسارت زيانديده است نه مجازات مرتکب تقصير.(بادینی، 1383، ص103) دعوي مسئولیّت مدني نمي تواند وسيلة سودجويي و کسب نفع قرار گيرد و تا زماني که ضرر محقق نشود، موضوعي براي جبران وجود نخواهد داشت. در نتيجه مسئولیّت مدني بدون وجود ضرر، سالبة به انتفای موضوع است. بنابراین اوّلین رکن دعوای مسئولیّت مدنی اثبات ورود ضرر مي باشد که به عهده خواهان يعني متضرر است. همين امر امتیاز اين نهاد حقوقي بر مسئولیّت اخلاقي است.( کاتوزیان، ص88) علاوه بر آن در قوانين مختلف، مصاديقي از آن تحت عناوين گوناگون مثل: ضرر و زيان ناشي از جرم (ماده 9 ق.ا.د.ک) خسارت ناشي از تاخير در تاديه (ماده 522 ق.آ.د.م) خسارت دادرسي (ماده 519 ق.آ.د.م) خسارت ناشي از عدم انجام تعهد (مواد 226 به بعد ق.م)، ‌نيز مواد 1 و 2 قانون مسئولیّت مدني آمده است که دلالت بر ضرورت آن دارد.(قائم مقامی، 1387)

 

بنابراين دراينکه وجود “ضرر يا خسارت” يکي از ارکان و عناصر اساسي مسئولیّت مدني است ترديدي وجود ندارد و در کل بدون وجود ضرر و احراز آن نمي‌توان در پي احراز ساير ارکان مسئولیّت برآمد. لذا در اين گفتار بررسي مفهوم ضرر، ‌اقسام آن و نيز شرايط ضرر قابل جبران از اهميت بسزايي برخوردار است که در ادامه به اين مهم مي پردازيم.

 

1– مفهوم ضرر:

 

مفهوم عرضي ضرر يا خسارت را همه مي دانيم؛ هر جا که نقصي در اموال ايجاد شود يا منفعت مسلمي از دست رود يا به سلامت و حيثيت شخص لطمه اي وارد آيد مي‌گويند ضرري به بار آمده است.(کاتوزیان، ص38)

 

اما در مورد مفهوم ضرر چه در لعت و چه در اصطلاح فقهي و حقوقي، معني مختلفي ارائه شده است. بنابراين براي شناخت دقيق آن ابتدا معاني مختلفي لغوي و اصطلاحي آن بيان شد، سپس با توجه به نظرات فقهي و حقوقي، ‌مفهومي که با بحث، هماهنگي بيشتري دارد ارائه مي شود.

 

1-1 مفهوم ضرر در لغت:

 

در لغت عرب، ضرر، اسم است از ماده ضرّ به فتح و ضم (ض)، و در معاني مختلفي،‌ از جمله ضد نفع، خلاف نفع، سود حال، نقصاني که در چيزي وارد مي شود، بيماري، رنج، گزند، کمبود و ضيق به کار رفته است. در لغت فارسي علاوه بر معاني فوق، به معناي زيان، خسارت، تنگي، غرامت، آسيب و لطمه نيز به کار رفته است.

 

در قرآن مجيد ضرر به فتح و ضم (ض) هر دو آمده است،‌ ولي ضرّ به فتح (ض) پيوسته مقابل نفع آمده، مثل:

 

قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا وَاللّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (مائده:76)

 

یَدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ (حج:13)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-08-14] [ 01:04:00 ب.ظ ]




 

 

ضریب تغییرات (%)

 

 

 

۰۱/۱۲

 

۸۶/۱۴

 

 

 

**: نشان دهنده اختلاف معنی دار در سطح احتمال ۱ درصد می باشد.
۱-۱-۴- اثر غلظت های مختلف BAP در ترکیب با IAA بر درصد باززایی ریزنمونه
نتایج تجزیه واریانس نشان می دهد که اثر غلظت های مختلف BAP در ترکیب با IAA بر درصد باززایی شاخه در سطح احتمال ۱ درصد معنی دار می باشد (جدول ۱-۴). مقایسه میانگین ها نیز نشان می دهد که بیشترین درصد باززایی (۵/۹۷ درصد) در تیمار C1 مشاهده شد که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نشان داد. بعد از آن تیمارهای D3 و C3، به ترتیب با ۴۷/۷۱ و ۶۴/۶۲ درصد، بیشترین باززایی را نشان دادند (نمودار ۱-۴). کمترین درصد باززایی (صفر درصد) مربوط به تیمارهای بدون هورمون، تیمار حاوی ۵/۰ میکرومولار IAA، تیمار حاوی ۱/۱ میکرومولار و تیمار حاوی ۲/۲ میکرومولار IAA بود (شکل ۱-۴).
C1:4/4 µM BAP+5/0 µM IAA A:MS A1:5/0µM IAA A2:1/1µM IAA A3: 2/2 µM IAA
نمودار ۱-۴- تأثیر غلظت های مختلف هورمونی بر درصد باززایی شاخساره. حروف غیر مشابه نشان دهنده اختلاف معنی دار در سطح احتمال ۱ درصد در بین میانگین ها در آزمون دانکن می باشند.
۱-۲-۴- اثر غلظت های مختلف BAP در ترکیب با IAA بر میانگین باززایی شاخساره
نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر غلظت های مختلف BAP در ترکیب با IAA بر میانگین باززایی شاخساره در سطح احتمال ۱ درصد معنی دار بوده است (جدول ۱-۴). مقایسه میانگین ها نیز نشان می دهد که بیشترین میانگین باززایی شاخساره (۹/۱۹ شاخساره در هر ریزنمونه) در تیمار C1 مشاهده شد که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشت. بعد از آن تیمارهای D3 و C3، به ترتیب با ۶/۱۴ و ۸/۱۲ شاخساره، بیشترین میانگین باززایی را نشان دادند. کمترین میانگین باززایی در محیط فاقد هورمون (A)، محیط های A1، A2 و A3 با صفر شاخساره در هر ریزنمونه مشاهده شد (نمودار ۲-۴). حداکثر شاخه زایی (۳۴ شاخه) نیز در محیط تکمیل شده با ۴/۴ میکرومولار BAP و ۵/۰ میکرومولار IAA مشاهده شد.
C1:4/4 µM BAP+5/0 µM IAA A:MS A1:5/0µM IAA A2:1/1µM IAA A3: 2/2 µM IAA
نمودار ۲-۴- تأثیر غلظت های مختلف هورمونی بر میانگین باززایی شاخساره. حروف غیر مشابه نشان دهنده تفاوت معنی دار در سطح احتمال ۱ درصد در بین میانگین ها در آزمون دانکن می باشند.

شکل ۱-۴-تأثیر غلظت های مختلف هورمونی بر میانگین باززایی شاخساره در زنیان
A- محیط فاقد هورمون B- غلظت ۸/۸ میکرومولار BAP در ترکیب با ۱/۱ میکرومولار IAA
C- غلظت ۴/۴ میکرومولار BAP در ترکیب با ۵/۰ میکرومولار IAA
۲-۴- آزمایش دوم: بررسی اثرات نوع ریزنمونه بر باززایی درون شیشه ای گیاه زنیان
این آزمایش به منظور ارزیابی پاسخ ریزنمونه های مختلف گیاه زنیان شامل نوک شاخه، گره، هیپوکوتیل و کوتیلدون در محیط کشت حاوی غلظت های مختلف BAP در ترکیب با IAA انجام گردید. در این آزمایش ریزنمونه های کوتیلدون و هیپوکوتیل باززایی نداشتند و به همین دلیل آنالیز نشدند (شکل ۲-۴). نمادهایی که برای نشان دادن نوع ریزنمونه و غلظت های مورد استفاده در این آزمایش به کار گرفته شده است، عبارتند از:
پایان نامه - مقاله - پروژه
فاکتور اول A (نماد ریزنمونه های مختلف):
نوک شاخه (A1)
گره (A2)
فاکتور دوم B (نماد BAP و IAA در غلظت های مختلف):
۱- محیط MS با غلظت صفر از BAP در ترکیب با ۵/۰ میکرومولار IAA(B)
۲- محیط MS با غلظت صفر از BAP در ترکیب با ۱/۱ میکرومولار IAA(B1)
۳- محیط MS با غلظت صفر از BAP در ترکیب با ۲/۲ میکرومولار IAA(B2)
۴- محیط MS با غلظت ۴/۴ از BAP در ترکیب با ۵/۰ میکرومولار IAA(B3)
۵- محیط MS با غلظت ۴/۴ از BAP در ترکیب با ۱/۱میکرومولار IAA(B4)
۶- محیط MS با غلظت ۴/۴ از BAP در ترکیب با ۲/۲ میکرومولار IAA(B5)
۷- محیط MS با غلظت ۸/۸ از BAP در ترکیب با ۵/۰ میکرومولار IAA(B6)
۸- محیط MS با غلظت ۸/۸ از BAP در ترکیب با ۱/۱ میکرومولار IAA(B7)
۹- محیط MS با غلظت ۸/۸ از BAP در ترکیب با ۲/۲ میکرومولار IAA(B8)
پس از انجام بررسی ها و اندازه گیری صفات مورد نظر، داده های بدست آمده برای هر یک از این صفات به طور جداگانه مورد تجزیه واریانس قرار گرفته و میانگین های حاصله از طریق آزمون دانکن مورد مقایسه قرار گرفتند، که نتایج در جدول ۲-۴ آورده شده است.
جدول ۲-۴- نتایج تجزیه واریانس اثرات نوع ریزنمونه بر میزان باززایی

 

 

منابع تغییرات

 

درجات آزادی

 

میانگین مربعات

 

 

 

درصد باززایی

 

میانگین باززایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:04:00 ب.ظ ]




۸/۳

 

۶/۲

 

۵

 

 

 

جدول ۴-۱۲: توزیع وضعیت مؤلفه های ارزیابی شایستگی

 

 

متغیر

 

مؤلفه ها

 

میانگین

 

واریانس

 

حداقل

 

حداکثر

 

 

 

ارزیابی شایستگی اجتماعی

 

مهارت های ارتباطی، کاری، رهبری و حرفه ای

 

۰۳/۴

 

۲۵/۰

 

۲/۳

 

۶/۴

 

 

 

فعالیت های تیمی

 

۹۹/۳

 

۳۹/۰

 

۳/۳

 

۵

 

 

 

تصمیم گیری و بکارگیری قابلیت

 

۳۶/۴

 

۳۱/۰

 

۳

 

۵

 

 

 

۴-۲-۱-۸ - نتایج آزمون نرمال بودن توزیع مشاهدات
برای تعیین نوع آزمون مورد استفاده برای تحلیل فرضیه ها و ورود به آزمون های پارامتریک و یا ناپارامتریک، از آزمون های توزیع نرمال کولموگروف-اسمیرنوف[۵۷] به همراه آزمون شاپیرو-ویلک[۵۸] استفاده شده است. در این آزمون، چنانچه سطح معنی داری به دست آمده بیشتر از ۰۵/۰ باشد، در این صورت داده های تحقیق دارای توزیع نرمال بوده، لذا از آزمون های پارامتریک استفاده خواهد شد و بالعکس.
دانلود پایان نامه
در این مطالعه متغیرهای مزیت رقابتی و مدیریت ارتباط با مشتری دارای توزیع نرمال بوده (اشکال ۴-۷ و ۴-۸) و متغیر شایستگی کارکنان از سطح توزیع نرمال برخوردار نبود (شکل ۴-۹) که جهت نرمال سازی توزیع های غیرنرمال از نرم افزار Minitab18 و روش تبدیل کاکس - باکس[۵۹] و تعیین کنندگی سطح آزمون اندرسون-دارلینگ[۶۰] استفاده شد تا بدینوسیله وضعیت نرمالی در داده های این متغیر ایجاد شود. جهت ارزیابی وضعیت توزیع داده های متغیر شایستگی کارکنان مختصات مندرج در جدول (۴-۱۳) حاکی از سطح کشیدگی و تیزی داده ها به سمت بالای این متغیر دارد. همچنین ارزیابی داده های شایستگی کارکنان نشان از پایین بودن سطح ضریب تغییرات آن نسبت به دیگر متغیرهای مورد ارزیابی و انحراف معیار آن دارد. پژوهشگر برای رفع موانع ایجاد شده روی این متغیر، اقدام به بررسی داده های مرتبط با پرسشنامه و پراکنش پاسخگویی به این متغیر شد و سپس بعد از شناسایی داده ها غیرنرمال و بهره برداری از روش تبدیل کاکس – باکس توزیع غیرنرمال این متغیر را به وضعیت نرمال برگرداند که شکل (۴-۱۰) و اطلاعات اصلاحی نرمالیزه شدن برای این متغیر در جدول (۱) مشخص شده است و نشان از سطح تغییرات در آمارهای نرمال شده این متغیر دارد.
مقدار  برای تبدیل کاکس-باکس برابر با ۹۴۶۲۱/۰- می باشد که به دلیل نزدیکی به ۱- از این مقدار استفاده شد که مطابق با این آماره، به ازای هر مشاهده  تبدیل زیر بعد از بدست آوردن  مورد توجه قرار می گیرد.

براساس تحلیل صورت گرفته روی متغیر شایستگی کارکنان، تمام داده های این متغیر در عمل تبدیل در بازه اطمینان قرار گرفتند که متناسب با این عمل تبدیل، آزمون اندرسون-دارلینگ با علامت AD نیز توزیع نرمال در داده های این متغیر را تایید می کند که سطح معنی داری بزرگتر از ۰۵/۰ در شکل (۴-۱۰) نشان از این موضوع دارد.
جدول ۴-۱۳: توزیع وضعیت متغیرهای تحقیق

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:04:00 ب.ظ ]




 

نویسندگان

 

روش تحقیق

 

موضوع

 

نتایج

 

 

 

علیرضا­مؤتمنی
و
هومن هرمزی
(سال ۱۳۹۲)

 

از الگوی تجدید نظر شده آکر برای تشخیص­ عوامل موثر بر شخصیت نام و نشان تجاری استفاده شد
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

شناسایی و رتبه بندی ابعاد موثر بر شخصیت نام و نشان تجاری در صنعت لوازم خانگی

 

آنچه برای محصولات یک شرکت داخلی مانند پارس خزر اهمیت دارد کاکرد مطمئن و بادوام برای رضایت مندی مشتری بوده که ضرورتی برای پرداختن به ابعاد هیجان انگیز بودن در آن احساس نشده است در حالی که همین بعد به عنوان ضرورت برای یک شرکت خارجی مانند گلدیران کاملاً احساس می شود. عوامل اصلی موثر در شخصیت نام و نشان ابتدا لوکس بودن و سپس هیجان انگیز بودن در شخصیت و نام و نشان تجاری یک شرکت داخلی پارس خزر در مرتبه آخر قرار گرفته و به اندازه یک محصول خارجی اهمیت ندارد

 

 

 

حیدر زاده و ترابی (۱۳۹۲)

 

این تحقیق از نوع توصیفی و کاربردی میباشد که نقش مستقیم و غیرمستقیم متغیرها را مورد بررسی قرار میدهد. جامعه مورد نظر مصرف کنندگان لوازم خانگی شرکت گلدیران (الجی الکترونیکس) در تهران می‌باشند و از ابزار پرسشنامه استفاده شده است و ۳۸۵ نفر نمونه از روش رگرسیون سلسله مراتبی برای آزمون دو فرضیه به کار گرفته شد

 

« بررسی تاثیر تصویر ذهنی از نام و نشان تجاری و فعالیت‌های روابط عمومی ادراک شده بر وفاداری مشتریان »

 

نتایج نشان داده است که فعالیتهای روابط عمومی ادراک شده با وفاداری مشتری رابطه مستقیم دارد و این رابطه تحت تاثیر تصویر ذهنی از نام و نشان تجاری قرار میگیرد و زمانی که تصویر ذهنی از نام و نشان تجاری مطلوب میباشد، اثر فعالیت‌های روابط عمومی ادراک شده بر روی وفاداری مشتری قویتر و مشخصتر است. در حالی که تصویر ذهنی نا مطلوب از نام و نشان تجاری اثر کاهشی بر روی وفاداری مشتری دارد و منجر به کاهش وفاداری میشود. در این تحقیق بررسی نقش روابط عمومی در بازاریابی رابطه مند برای تحقیقات آتی پیشنهاد می‌شود.

 

 

 

شهریار عزیزی ، شهرام جمالی ودیگران(۱۳۹۱)

 

نمونه ای ۱۸۵ نفری از مشتریان فروشگاهی را با نمونه گیری غیر احتمالی مورد
بررسی قرار دادند

 

بررسی ارتباط بین ارزش ویژه برند با همخوانی شخصیت برند ومشتری

 

نتایجی حاصل شد مبنی بر اینکه بین همخوانی شخصیت برند و مشتری بر اعتماد بر میزان برند اثر مثبت و معنا درا وجود دارد همچنین حس تعلق به برند و وفاداری بر برند اثر مثبت و معنا دار وجود دارد .

 

 

 

رحیم نیا و فاطمی (۱۳۹۱)

 

بداده های مورد نظر با بهره گرفتن از یک پرسشنامه که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته شده جمع آوری شد و در نهایت داده های ۱۹۶ پرسشنامه مبنای تحلیل قرار گرفت. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار اسمارت پی ال اس که از نوع معادلات ساختاری محسوب می گردد، استفاده شده است

 

بررسی نقش واسط ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در تأثیر ارتباط موفق با مشتری و تصویر برند در هتل های ۵ ستاره مشهد

 

یافته های حاصل پژوهش نشان دادکه متغیر ارتباط موفق با مشتری تاثیر مثبت معناداری بر ارزش ویژه برند و تصویر برند داشته است، همچنین تاثیر مثبت معنادار ارزش ویژه برند بر تصویر برند تایید شد. در این تحقیق اثر غیر مستقیم ارتباط موفق با مشتری بر تصویر برند بیشتر از اثر مستقیم آن است و نقش واسط ارزش ویژه برند تایید شد، به طوری که نشان دهنده موثر بودن این متغیر در بهبود رابطه بین ارتباط موفق با مشتری و تصویر برند است. این بدان معناست که بخش هتلداری به منظور بهبود تصویر برند از دیدگاه مشتریانش باید نقش موثر ارزش ویژه برند و تقویت آن را را مدنظر قرار دهد.

 

 

 

امیرشاهی و دیگران (۱۳۹۱)

 

روش تحقیق مورد استفاده توصیفی و از انواع پیمایشی است در تحقیق ، تحت عنوان به بررسی عوامل موثر بر تعمیم برند پرداخته شد و عوامل متعددی را مورد بررسی قرار گرفت.

 

تأثیر میزان شناخت رده محصول و تمایز میان برندهای موجود در پذیرش تعمیم برند»

 

در این تحقیق از میان عوامل شناسایی شده، دو عامل «میزان شناخت رده محصول» و «تمایز میان برندهای موجود در یک رده محصول» و البته تعامل آنها به عنوان «عوامل موثر در پذیرش تعمیم برند» شناخته شده است. ولی از آنجا که درگیری با محصول نیز می تواند بسیار تاثیر گذار باشد؛ این بررسی در دو گروه محصولات با درگیری کم و زیاد انجام گرفت.. نتایج تحقیق نشان از تاثیر معنا دار عوامل مذکور بر پذیرش تعمیم برند دارد.

 

 

 

کرباسی ور
و یاردل
( سال ۱۳۹۰)

 

از طریق پرسشنامه چهار فرضیه مطرح شد و از طریق معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ب.ظ ]




که  دامنه سطح توپو گرافی حاصل از بار سطحی،  دامنه سطح موهو حاصل از بار سطحی،  دامنه سطح توپوگرافی حاصل از بار زیر سطحی و  دامنه سطح موهو حاصل از بار زیر سطحی است.
۳-۲-۳-۲- مدل اورتوتروپیک
این نوع مدل برای حالت انیزوتروپ که بیشتر به وضعیت طبیعی سنگ کره نزدیک است، پیشنهاد شده است. Kirby and Swain, 2004)) در این مدل میزان سختی خمش پذیری در دو جهت x و y به میزان بیشینه و کمینه است و زاویه بین این دو جهت با β مشخص می شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در حالت عمومی برای بار اولیه l(X) که خمش قائمی به میزان w(X) به صفحه نازکی که بر روی سیالی با چگالی ρm شناور است از معادله زیر پیروی می کند(Kirby and Swain 2006; Audet and Marschel, 2007)..
(۳ – ۲۵)
که g شتاب ثقل می باشد. آخرین قسمت سمت چپ معادله بیان کننده نیروی بویانسی ایجاد شده در اثر جابجایی سیال زیر صفحه در اثر خمش آن است. به صورت کلی می توان H را به صورت تقریبی برابر با (۳ – ۲۶ ) در نظر گرفت.
(۳ – ۲۶)
معادله (۳ – ۲۵) را می توان با بهره گرفتن از روش تفاضل محدود[۵۶] حل کرد، اما با توجه به مسئله که رابطه مستقیمی با پردازش سیگنال دارد، از تبدیل فوریه استفاده می شود:
(۳ – ۲۷)
با توجه به اینکه K=(u, v) عدد موج و u و v نیز مولفه های آن است، می توان به صورت مستقیم بین همدوسی تئوری و مشاهده ای که از سیگنال های گرانش و توپوگرافی بدست می اید ارتباط برقرار نمود. با بدست آمدن میزان تئوری توابع همدوسی و ادمیتنس برای مدل صفحه نازک و با کمینه کردن اختلاف بین مقدار مشاهده ای و تئوری، Te را می توان بدست آورد.
برای اینکه ویژگی انیزوتروپی را برای صفحه به وجود بیاوریم لازم است که محورهای u و v به وسیله زاویه β در جهت بیشینه و کمینه انیزوتروپی قرار بگیرند(Kirby and Swain 2006; Audet and Marschel, 2007)..
(۳ – ۲۸)
برای جایگیری مناسب در روابط که در ادامه خواهد آمد در اینجا عملگر خمش در چهارچوب چرخش را تعریف می شود:
(۳ – ۲۹)
برای حالت انیزوتروپیک معادله های (۳ ۲۸) و ( ۳ -۲۹) به ترتیب جایگزین معادله های (۳ – ۱۸) و (۳ – ۲۲) می شوند(Kirby and Swain 2006; Audet and Marschel, 2007)..
(۳ – ۳۰)
(۳ – ۳۱)
توپوگرافی و سطح موهو نهایی به ترتیب از روابط (۳ – ۳۲) و (۳ – ۳۳) بدست می آیند.
(۳ – ۳۲)
(۳ – ۳۳)
و مقدار آنومالی بوگر از رابطه زیر بدست می آید.
(۳ – ۳۴)
رابطه زیر حالت انیزوتروپ معادله (۳ -۲۴) برای بدست آوردن همدوسی تئوری است(Kirby and Swain 2006; Audet and Marschel, 2007).
(۳ – ۳۵)
که در آن r برابر است با:
(۳ – ۳۶)
۳-۳- خلاصه فصل
اطلاعات لازم برای محاسبه ضخامت الاستیک موثر شامل اطلاعات گرانشی و ارتفاعی به ترتیب از سازمان نقشه برداری کشور و داده های ماهواره ای بدست آمد. علاوه بر این در همین مطالعه آنومالی بوگر از اطلاعات ماهواره ای مورد محاسبه قرار گرفت. از مدل پوسته ۲ مدل مکانیکی و چگالی پوسته استخراج شد.
در این مطالعه ابتدا تبدیل موجک سیگنال های گرانش و ارتفاع نوسط معادله ۳-۷ انجام می شود. با بهره گرفتن از معادله ۳-۸ و نتایج تبدیل موجک مورلت، نتایج تبدیل موجک بادبزنی بدست می آید. توابع خود همبستگی و توابع دگر همبستگی نیز با بهره گرفتن از نتایج معادله ۳-۸ و استفاده از معدله های ۳-۱۱ تا ۳-۱۳ بدست می آیند. و در نهایت با بهره گرفتن از معادله های ۳-۱۳ تا ۳-۱۵ مقادیر واقعی توابع ادمیتنس و همدوسی محاسبه می شود. برای بدست آوردن مقادیر همدوسی و ادمیتنس تئوریک از رابطه ۳-۳۲ تا ۳-۳۵ استفاده می شود تا مقدار ضخامت الاستیک موثر بدست آید.
فصل چهارم بررسی نتایج حاصله
۱.۴. مقدمه
در این فصل نتایج بدست آمده و مقایسه آنها با سایر اطلاعات نظیر نتایج بدست آمده از مطالعات قبلی، نتایج استحکام سنگ کره بر مبنای مدل های ژئوفیزیکی، ناهمسانگردی لرزه ای و جهت گیری استرس های بدست آمده از زلزله ها ذکر شده و روابط بین فاکتورهای موثر در ضخامت الاستیک موثر و ناهمسانگردی مکانیکی مورد بررسی قرار گرفته است.
۲.۴ ضخامت الاستیک موثر در ایران
با به کار گیری روش ارائه شده در فصل سوم بر روی سیگنال توپوگرافی و گرانش مقدار ضخامت الاستیک موثر برای سنگ کره قاره ای در ایران محاسبه شد. شکل ۴-۱ میزان این پارامتر را که بر اساس همدوسی و بر مبنای الگوریتم ارائه شده توسط Forsth, 1985 بدست آمده است را نمایش می دهد.
همانطور که در نگاه اول مشخص است تقریباً تمامی جایگاه های تکتونیکی اصلی با الگوی خاصی از همدیگر قابل تفکیک هستند. بیشینه مقدار ضخامت الاستیک موثر بدست آمده در این روش برابر با Km 14.2 در جنوب رشته کوه های شرق ایران و بیشینه آن به مقدار Km 61.2 در نزدیکی گسل آستارا در حوضه دریای خزر جنوبی است. میانگین Te در ایران ۳۶ کیلومتر است.

شکل ۴-۱ نقشه ضخامت الاستیک موثر ایران بر اساس روش همدوسی که در این مطالعه مورد محاسبه قرار گرفته است.
در رشته کوه های البرز روند و الگوی Te به صورت یکسان است بدین معنی که به موازات رشته کوه ها مقدار Te یکسان و عمود بر آن مقدار Te به سمت شمال و حاشیه حوضه خزر جنوبی افزایش می یابد. مقدار این پارمتر در حاشیه جنوبی به ۴۵ کیلومتر می رسد و در حاشیه شمالی و در امتداد حوضه خزر جنوبی به بیشینه مقدار خود یعنی کمی بیش از ۶۰ کیلومتر می رسد. در کوپه داغ یک روند افزایشی از جنوب شرق به سمت شمال غرب و حاشیه حوضه خزر جنوبی دارد. کمینه مقدار Te در جنوب شرقی کپه داغ برابر با ۲۵ کیلومتر و بیشینه آن برابر است با ۵۰ کیلومتر در مرز البرز و کوپه داغ. در شمال غرب و آذربایجان میزان ضخامت الاستیک موثر از شرق با بیشینه مطلق Te در ایران که کمی بیش از ۶۲ کیلومتر است به سمت غرب به میزان کمتر از ۳۰ کیلومتر کاهش می یابد.
در کمربند چین خورده و تراستی زاگرس روندی کاملا متفاوت با البرز را شاهد هستیم. زاگرس بر مبنای این پارامتر به وضوح به دو قسمت تفکیک پذیر است. در شمال غرب میزان Te بسیار کمتر از قسمت جنوب شرق است. این تغییر تقریبا تند در محدوده گسل کازرون رخ می دهد. در قسمت شمال غرب زاگرس کمینه مقدار ثبت شده در قسمت زاگرس مرتفع و کمربند دگرگونی سنندج سیرجان برابر است با ۲۰ کیلومتر و بیشینه آن به ۴۵ کیلومتر در شمال غرب است. الگوی شبه دایره ای در این منطقه به صورتی است که در مرکز آن کمینه و به سمت حاشیه میزان ضخامت الاستیک موثر افزایش می یابد. این قسمت به دلیل فرورانش نئو تتیس عمیق ترین عمق موهو در ایران را دارد(Dehghani and Markis, 1983). این در حالی است که میزان ضخامت الاستیک موثر در شرق گسل کازرون به بیشینه مقدار خود به میزان ۵۰ کیلومتر در قسمت تنگه هرمز می رسد و یک روند افزایشی غرب به شرق را در این منطقه شاهد هستیم. با گذر از تنگه هرمز و رسیدن به منطقه فرورانش فعال مکران دوباره روند کاهشی در Te را شاهد بوده که به سمت شمال و ایران مرکزی این روند افزایشی می شود.
در ایران مرکزی الگوی ضخامت الاستیک موثر کاملا به صورت یک مثلث بوده و ضلع شرقی این مثلث که به رشته کوه های شرق ایران که شاهد فرورانش سیستان بوده کمینه مقدار مطلق ایران یعنی ۱۴.۲ کیلومتر را ثبت کرده و این میزان کمینه در امتداد این سلسله کوهها حفظ می شود. به صورت کلی این محدوده از خرده بلوک هایی تشکیل شده است که توسط گسل های امتداد لغز با منشائی سنگ کره ای از هم تفکیک می شود. به نظر می رسد. نیروی وارد شده حاصل از برخورد قاره ای بین ورقه عربستان و ایران مرکزی، منجر به لغزش این خرده قاره ها در کنار هم می شود.
شکل ۴-۲ میزان ضخامت الاستیک موثر را که بر اساس ادمیتنس و بر مبنای الگوریتم ارائه شده توسط Forsth, 1985 بدست آمده است را نمایش می دهد.
الگوی بدست آمده در این روش بسیار مشابه به الگوی مثلثی شکل نتایج حاصل از همدوسی است، میزان ضخامت الاستیک موثر به صورت کلی در روش ادمیتنس کمتر از روش همدوسی است، اما قدرت تفکیک مکانی آن بالاتر است.
وضعیت روند در شمال غرب ایران روندی کاهشی از سمت کرانه های دریای خزر به سمت مرز ترکیه است میزان ضخامت الاستیک موثر از ۴۰ کیلومتر به کمتر از ۱۰ کیلومتر می رسد.
در البرز ما شاهد روند افزایشی از ایران مرکزی به سمت حوضه خزر جنوبی هستیم، ولی تفاوت این الگو با الگوی حاصل از روش همدوسی در البرز مرکزی است که مقدار این پارامتر کمتر از دو قسمت با الگوی مشابه در شرق و غرب البرز است. بیشینه مقدار ضخامت الاستیک موثر در قسمت مرکزی ۳۰ کیلومتر و در دو قسمت شرقی و غربی ۴۰ کیلومتر است. در کوپه داغ یک روند افزایشی از جنوب شرق به سمت شمال غرب و حاشیه حوضه خزر جنوبی دارد. کمینه مقدار Te در جنوب شرقی کپه داغ برابر با ۲۰ کیلومتر و بیشینه آن برابر است با ۳۵ کیلومتر در مرز البرز و کوپه داغ که این مقدار به میزان ۱۵ کیلومتر از روش همدوسی کمتر است.
در کمربند چین خورده و تراستی زاگرس روندی کاملا متفاوت با البرز را شاهد بوده، که این الگو در روش همدوسی نیز ثبت شده است اما تفاوت هایی با الگوی ادمیتنس دارد. زاگرس بر مبنای این پارامتر به وضوح به دو قسمت تفکیک پذیر است. در شمال غرب میزان Te بسیار کمتر از قسمت جنوب شرق است. این تغییر تقریبا تند در محدوده گسل کازرون رخ می دهد. در قسمت شمال غرب زاگرس کمینه مقدار ثبت شده در قسمت زاگرس مرتفع و کمربند دگرگونی سنندج سیرجان برابر است با ۱۵ کیلومتر و بیشینه آن به ۳۰ کیلومتر در شمال غرب است. الگوی شبه دایره ای که در روش قبل ثبت شده بود در اینجا تغییر می کند. الگوی ضخامت الاستیک موثر در این منطقه به صورتی است که از حاشیه ایران مرکزی به حاشیه ورقه عربی میزان ضخامت الاستیک موثر افزایش می یابد. این در حالی است که میزان ضخامت الاستیک موثر در شرق گسل کازرون به بیشینه مقدار خود به میزان ۶۰ کیلومتر در قسمت تنگه هرمز می رسد و یک روند افزایشی غرب به شرق را در این منطقه شاهد هستیم. با گذر از تنگه هرمز و رسیدن به منطقه فرورانش فعال مکران دوباره روند کاهشی در Te را شاهد هستیم که به سمت شمال و ایران مرکزی این روند افزایشی می شود. این الگو بسیار واضح تر از الگوی حاصل از همدوسی است و ساختار عمیق سنگ کره ای را نشان می دهد که در سطح به صورت خط عمان در شرق و کمان قطر کازرون در غرب است. حضور این ساختار عمیق سنگ کره ای و تفاوت های آن در شرق و غرب گسل کازرون موجب تغییر در تکامل حوضه زاگرس در زمان مزوزوئیک و سنوزویک شده که این تغییر حتی در شکل گیری مخازن عمده نفت و گاز در این منطقه نقش فعال را بازی کرده است.
ایران مرکزی به همراه رشته کوه های شرق ایران کمترین میزان ضخامت الاستیک موثر را در ایران دارد. بیشینه مقدار ضخامت الاستیک موثر در آن ۲۰ کیلومتر و کمینه آن به حدود ۵ کیلومتر می رسد. گسلش های عمده سنگ کره ای و قرار گرفتن این گسل ها در راستای رژیم استرسی موجود در ایران منجر به فعالیت این گسل ها شده. به گونه ای که میزان استرس لازم برای جابجایی آنها از میزان استرس لازم برای ایجاد بار گذاری در آنها کمتر است.
شکل ۴-۲ نقشه ضخامت الاستیک موثر بر مبنای روش ادمیتنس
شکل ۴-۳ میزان نرخ بارگذاری سطحی به زیر سطحی f را بر مبنای پارامتر F=f/1+f برای ایران نشان می دهد. این پارامتر بیان کننده دامنه بار زیر سطحی اولیه به مجموع بار اولیه قرار گرفته بر روی ورقه است. بار سطحی اولیه که بسیار کم باشد میزان این متغیر ها را به صورت f = F= 0 و در صورتی که میزان بار زیرسطحی کم باشد f = ∞ و F=1 می شودو در صورت برابر بودن بار سطحی به زیر سطحی f=1 و F = 0 می شود. بیشینه مقدار بدست آمده F برابر است با ۰.۷۴ و کمینه آن ۰.۱۵ است. میانگین F در ایران برابر با ۰.۳۴ با انحراف معیار ۰.۱۱ می باشد. با توجه به میزان میانگین این پارامتر می توان بیان نمود که در اکثر نقاط ایران میزان بار سطحی بیشتر از میزان بار زیرسطحی است و در برخی از مناطق مانند شمال غرب و شرق ایران مرکزی میزان نسبت بار سطحی و زیر سطحی یکسان بوده و تنها در پهنه های بسیار کوچکی در رشته کوه های شرق ایران نسبت بار زیر سطحی از بار سطحی افزایش می یابد که با توجه به اطلاعات ما از وضعیت تکتونیکی بر اساس مطالعات لرزه زمین ساختی و شبکه برداشت فیزیکی سامانه موقعیت یابی جهانی در مورد منطقه مطالعه این یافته ها قابل تایید است.
شکل ۴-۳ نقشه نسبت بار زیر سطحی به سطحی در ایران که نشان دهنده بیشینه بودن بار سطحی در اکثر نقاط ایران دارد.
۱.۲.۴ مقایسه نتایج Te با نتایج قبلی و دیگر پارامترها
در مقالات معتبر تنها در دو مورد در رابطه با ضخامت الاستیک موثر در ایران پرداخته شده است. Synder and Barzangani, 1986 که با مطالعه گرانش و نیروهای وارد بر حاشیه ورقه عربستان در کمربند چین خورده- تراستی زاگرس مدل خمش الاستیک یک بعدی را برای این محدوده ارائه کرده اند. در این مدل دو مقدار برای Te ذکر شده است که در مدل اول آنها تنها بار گداری بر روی سطح را در نظر گرفته اند. مقدار Te بدست آمده در حضور تنها بار گذاری سطح برابر است با ۴۸ کیلومتر . این مدل هندسه و شیب بوجود آمده برای سطح موهو را در زاگرس مرتفع توضیح داده نمی شود اما با قرار دادن مقدار Te به میزان ۲۲ کیلومتر برای بار سطحی و میزان ۵ کیلومتر برای بار زیر سطحی هندسه موهو توسط منحنی خمش حاصل بدست می آید. در مدل ذکر شده اثر نسبت بار سطحی به زیر سطحی برابر با ۴.۴ در نظر گرفته شده که با توجه به میزان پارامتر F به دست آمده در این رساله برابر با ۰.۲۹۵ به صورت میانگین است که نسبت بار سطحی به زیر سطحی ۴.۲ را به دست می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ب.ظ ]